خورشید
خورشید داشت غروب میکرد یه گوله نارنجی که ته آسمون آروم آروم پایین میرفت پشت ساختمون های بلند رهام جونم تو یه دفعه پرسیدی :" خورشید از چی میترسه ؟ " تا حالا به این فکر نکرده بودم که خورشید از چیزی میترسه . گفتم " از هیچی نمیترسه مامان جون " تو گفتی :" از چی میترسه داره قایم میشه ؟ " موندم ، گفتم " خورشید از شب میترسه ! " گفتی " از شب ؟ " هنوز دارم به این مسئله فکر میکنم .... راستی خورشید از چی میترسه ؟ ... ...
نویسنده :
mahtala
9:24